ashke baran

دلنوشته وکلیپ مذهبی

ashke baran

دلنوشته وکلیپ مذهبی

به نام خداوندبخشنده مهربان

رسانه های زردکدامند؟

روزنامه‌نگاری یا رسانه زرد، برای اولین بار در ابتدای قرن بیستم در آمریکا متولد شد و آن زمانی بود که کارتون‌های محبوب کودکان، توسط نشریات تک برگی با تیراژی بالا و قیمتی پائین منتشر می‌شد و مخاطبان زیادی هم داشت. این برگه‌ها حاوی داستان یکی از قهرمان‌های پر طرفدار کارتونی بود که با حروف زرد نوشته شده بود!!

اما این نشریات که از نگاه روزنامه‌نگاران آن دوران فاقد ارزش خبری و اطلاع‌رسانی بود و بیشتر مسائل تفریحی و سرگرمی را ملاک قرار می‌داد و علاقه‌مندی کودکان را دنبال می‌کرد. اگرچه در برخی از این نشریه‌ها، داستان‌های قتل، روابط خصوصی افراد معروف و … با زبانه کودکانه و بعضا طنزگونه، تصویرگری می‌شد
ویلیام رندلف هرست که یک روزنامه‌نگار در آمریکا بود و نگاهی دقیق به این حوزه داشت، برای اولین بار روزنامه‌ خود را در تیراژی بسیار زیاد و با قیمتی بسیار پائین منتشر کرد تا از طریق آن، برای خود تبلیغ کند. استفاده از محتوایی تبلیغاتی و نه اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی، گامی بود برای هموار شدن مسیر روزنامه‌نگاری زرد به عرصه سیاست و سایر عرصه‌ها.

تیترهای خاص و عکس‌های فراوان، توجه به اخبار جنجالی که گاه از کاه کوه می‌ساخت و …. از شیوه‌هایی بود که هرست برای خود انتخاب کرد و در این مسیر می‌توان گفت از نشریه‌های کارتونی الگو گرفته بود.

بررسی و تحلیل تمام وقایعی که منجر به تولد رسانه‌ها یا روزنامه‌نگاری زرد شد نشان می‌دهد که این نوع روزنامه‌نگاری در ابتدا فاقد بار منفی بود. حتی در حوزه سیاست و سایر حوزه‌ها. بلکه شیوه‌ای بود برای جذب مخاطبان زیاد. اما به‌تدریج و بر اثر گذر زمان و البته به واسطه نوع عملکرد رسانه‌های زرد و نگاهی که برخی از روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای صاحب‌نام، به این شیوه داشتند،  رسانه‌های زرد واجد مشخصه‌هایی منفی‌گرایانه شدند.
امروز و با گستره رسانه‌ای که جامعه را مبتلا کرده است، با انواع رسانه‌های زرد در بخش‌های چاپی و غیرچاپی، رسمی و غیر رسمی، مواجه هستیم. روزنامه‌نگاری سایبری زرد، شیوه‌ای است که امروزه گسترش زیادی یافته و با توسعه سایت‌هایی که عمدتا دارای مجوز انتشار است، روند توسعه کمی را با سرعت بیشتری طی می‌کند.

افشای اطلاعات خصوصی افراد، تخریب چهره‌های مشخص سیاسی، به منظور دستیابی به اهداف خاص سیاسی، خصوصاً در زمان انتخابات، حالات بحرانی، و وقوع حوادثی، استفاده از فرصت‌هایی نظیر رقابت‌های مختلف ورزشی و اجتماعی و هر آیتمی که تب جامعه را بالا می‌برد، از موضوعاتی است که مد نظر ژورنالیسم سایبری زرد قرار دارد و البته کنترل بر این روند هم کار ساده‌ای نیست.امروز اعتقاد اکثر آگاهان بر این است که آسیب‌های روزنامه‌نگاری زرد، بسیار بیشتر از جنبه‌های تفریحی و سرگرمی آن بوده و به‌نوعی عامل اصلی در انتشار رفتارهای ضد فرهنگی و ارزشی، لمپنیسم رسانه‌ای، حرمت شکنی و از بین بردن ارزش‌ها محسوب می‌شوند

  • marziye azarpara63

"به نام خداوندبخشنده مهربان"

الگوهای تاریک چیست؟

الگوهای تاریک همه جا هستند. حقه‌های کوچکی که در صفحات خانگی، در اپلیکیشن‌ها، همراه با پاپ‌آپ‌های مختلف به شما نمایش داده می‌شوند. مواردی که نشان از کامل کردن یک عملیات را می‌دهند. این موارد که الگوهای تاریک یا Dark Patterns خوانده می‌شوند، تاثیر منفی را روی تجربه کاربری برجای می‌گذارند. کاربران وبسایت را سردرگم و خسته می‌کنند. در نهایت باید تصمیم بگیرید که از چنین الگوهایی دوری کنید. فایده‌های کمی که از کلیک‌ها یا تعاملات اشتباه دریافت می‌کنید در حقیقت آنقدرها هم برایتان خوب نخواهد بود.
وقتی که شما از وب استفاده می‌کنید، تک تک حروف قرار گرفته شده در هر صفحه را مطالعه نمی‌کنید . شما در بدنه برگه کاوش می‌کنید و براساس فرضیاتتان معمولا بررسی می‌کنید. وقتی که شرکتی بخواهد به شما حقه بزند می‌تواند از این حالت استفاده کند. به این صورت که آن‌ها چیزی را نمایش می‌دهند که واقعیت آن چیز دیگری‌ست.
چنین تکنیک طراحی که کاربران را مجبور به انجام کاری می‌کند که آن‌ها نمی‌خواهند در واقع مشکلات اخلاقی به دنبال دارد. چنین رویکردی باعث می‌شود که سیستم آنالیز شما داده‌ها و ارقام مصنوعی را بدست بیاورد. بنابراین گزارش‌ها از آمار تعامل کاربران و… واقعی نخواهند بود.
انواع الگوهای تاریک؛

۱. گمراهی عمدی
به صورت هدفمندانه سعی دارد تا تمرکز کاربران را روی چیزی به عنوان یک حواس پرتی از چیز دیگری قرار دهد. اغلب اوقات چنین حالتی در قالب رها کردن اطلاعات ناخواسته به یک وبسایت نمایش داده می‌شود. اما مرسوم‌ترین حالت چنین گمراهی تکنیک محبوب دکمه «خیر» است که در نهایت منجر به تایید می‌شود. در حقیقت طراحی در این حالت سعی می‌کند تا نشان دهد که تنها یک گزینه درست برای‌ شما وجود دارد. این موضوع را حتی می‌توان در اپلیکیشن‌ها و بازی‌ها نیز دید.
۲. تبلیغات مخفی

وقتی که یک تبلیغ به عنوان محتوا یا المانی از ناوبری ظاهر می‌شود، چنین موضوعی نیز حقه است.

۳. تداوم اجباری

بسیاری از وبسایت‌ها سعی دارند تا از شما بابت چیزی (که می‌شود به صورت رایگان در همانجا بدست آورد) پول بگیرند.
۴. رشد از طریق اسپم
معمولا وبسایت‌ها سعی می‌کنند تا شما را به متصل کردن آدرس ایمیل یا شبکه‌های اجتماعی‌تان به وبسایت ترغیب کنند. با این کار می‌توانید با دوستانی که می‌شناسید به صورت آنلاین بازی کنید. بعد از انجام چنین کاری شما با مقوله اسپمینگ و اطلاعاتی که یقینا الگوی تاریک هستند روبرو می‌شوید. به نظر می‌رسد که چنین موضوعی به پیشرفت شرکت منتهی می‌شود اما در واقعیت اینگونه نیست

۵. هزینه‌های مخفی شده
آیتم‌ها و هزینه‌های اضافی که در قسمت پرداخت ظاهر می‌شوند نیز الگوهای تاریک هستند، البته چنین مواردی بسیار مرسوم نیست اما با این حال هنوز هم اتفاق می‌افتند. برخی دیگر از وبسایت‌ها حتی با وجود اینکه کوپن‌های تخفیف ارائه می‌دهند اما آن را به صورتی از چشم کاربران مخفی می‌کنند.

فواید کوتاه مدت؛
این فکر که از کنش‌های کاربری به صورت غیر اخلاقی برای سوددهی شرکت استفاده کنید، فکری ناقص و نادرست است. این فواید در کوتاه مدت اتفاق می‌افتند و در بازه طولانی زمانی باعث می‌شوند که شرکت نرخ تبدیلات کمتری داشته باشد، به این دلیل که مشتریان آگاه می‌شوند و می‌توانند خطراتی که با آن‌ها همراه می‌شوند را متوجه شوند.

بعد از اینکه کاربران متوجه شدند که قدم‌هایی برداشته‌اند که واقعا نیاز ندارند، احساس سرخوردگی و عصبانیت می‌کنند. کاربران نمی‌خواهند که با از دست دادن حریم شخصی‌شان از طریق این الگوهای تاریک فرایند کاوش در وبسایت را ادامه دهند. این الگوها مخالف و در ضدیت با تجربه کاربری هستند و احتیاجات کاربری را برآورده نمی‌کنند.

پایداری و رشد در بلند مدت
طراحان امروزه براساس داده‌ها تصمیم گیری می‌کنند، بنابراین پروسه طراحی امروزه کمتر موضوعی شده است. با این حال در برخی از سناریوها بهتر است که اصول و قواعد طراحی را برای بلند مدت دنبال کنیم. با این کار می‌توانیم از موفقیت‌مان مطمئن شویم. سعی کنید اساس و پایه شرکت‌تان را بر پایه درستی و راست‌گویی بنا کنید، به این دلیل که حقایق به زودی برای مشتریان آشکار خواهد شد.

توصیه ها؛
به هر قیمتی که شده از الگوهای تاریک دوری کنید،چون الگوهای تاریک سعی در فریب مردم دارند، یک پروسه ای است که اجتناب کردن کاربر، از آن سخت است. الگو های تاریک کاربر را به مسیر های خطرناکی می کشانند و گاهی اوقات نیز آنها را در سردرگمی رها می کنند. به عنوان یک طراح وب به شما پیشنهاد می کنم که تا حد ممکن از الگوهای تاریک فاصله بگیرید.

  • marziye azarpara63

"به نام خداوندبخشنده مهربان"

تله کلیک چیست؟

تله کلیک اصطلاحی برای آن دسته از محتواهای اینترنتی است که هدفشان فقط اغوا کردن خوانندگان برای کلیک و پیوند به یک وب‌سایت یا مقاله است. 

بیش‌تر اوقات، تله کلیک اصطلاحی است که برای توصیف عناوین گمراه‌کننده، اخبار جعلی یا سایر مطالب فریب‌کارانه به کار می‌رود؛ با این حال، زمانی که به‌درستی از آن استفاده شود، می‌تواند محتوای شما را ارتقا دهد و بازدیدهای باکیفیتی را برای و‌ب‌سایت شما به ارمغان آورد.

"به عنوان مثال، ممکن است مقاله‌‌ی آموزنده‌ای داشته‌باشید که بخواهید میزان بازدیدهای آن را افزایش دهید. می‌توانید از یک روش تله‌ کلیک، مانند انتخاب یک عنوان جذاب، استفاده کنید که توجه مخاطبان را جلب و آن‌ها را تشویق کنید که روی پیوند شما کلیک کنند؛ به این ترتیب، محتوای شما نوعی تله‌ کلیک محسوب می‌شود."

در صورتی که یک عنوان جذاب، کاربران را به محتوایی ارزش‌مند و مفید پیوند دهد، دیگر تله کلیک محسوب نمی‌شود.
کدام یک از انواع محتوا می‌تواند تله کلیک محسوب شود؟

۱_. تیترهای گمراه‌کننده یا فریب‌کارانه

تله کلیک عموما عناوینی را به نمایش می‌گذارد که نسبت به محتوای پیوندی، کاملا گمراه‌کننده هستند.

به عنوان مثال، این عناوین گمراه‌کننده ممکن است روی احساسات یا کنجکاوی خواننده تأثیر بگذارند. انگیزه‌ی یافتن پاسخ در خوانندگان به کلیک کردن روی پیوند منجر می‌شود و در ادامه، آن‌ها را به سمت اطلاعات بی‌کیفیت یا بی‌ارتباط با عنوان سوق می‌دهد؛ به این ترتیب، تله‌ کلیک برای جلب‌توجه کاربران و افزایش آمار بازدید سایت‌ها استفاده می‌شود.

۲_. محتوای بی‌کیفیت یا بی‌فایده

تله کلیک می‌تواند به عنوان محتوایی در نظر گرفته شود که بی‌ارتباط با موضوع جست‌وجوشده توسط کاربران، و در نهایت بی‌فایده است؛ به همین ترتیب، تله‌ کلیک می‌تواند به شکل محتوایی با کیفیت بسیار پایین باشد که این نوع معمولا از محتوایی تشکیل شده‌است که قادر نیست انتظارات خواننده را از مطلب خوانده‌شده برآورده کند.


۳_. محتوای غیرمرتبط با عنوان

برخی از انواع تله‌ کلیک‌ها عمدا عناوین گمراه‌کننده یا فریب‌کارانه‌ای را در نظر می‌گیرند، در حالی که کاربران را به محتوایی پیوند می‌دهند که با عنوان درج‌شده بی‌ارتباط است.

به عنوان مثال، فرض کنیم عنوانی به صورت «چگونه می‌توانید موبایلی را به صورت رایگان تهیه کنید؟» درج شده‌است، در حالی که کاربران را به محتوایی درمورد چگونگی کاهش وزن پیوند می‌دهد. در این نوع تله‌ کلیک، از یک عنوان برای هدایت خوانندگان به محتوایی کاملا غیرمرتبط استفاده می‌شود

۴. محتوای تکراری

در برخی موارد، تله‌ کلیک ممکن است از محتوای تکراری یا اضافی تشکیل شده‌باشد. در این حالت، صاحبان وب‌سایت از محتواهای تکراری و کپی‌شده استفاده می‌کنند تا به جهت فروش محصولات یا خدماتشان ترافیک زیادی کسب کنند.
کدام یک از انواع محتوا تله‌ کلیک محسوب نمی‌شوند؟

۱.مطالب مفید و مرتبط

به طور کلی، محتواهای مفیدی که با عبارت جست‌وجوشده توسط کاربران مرتبط باشند، تله کلیک در نظر گرفته نمی‌شوند، حتی اگر از سرفصل‌ها و توضیحاتی استفاده کنند که روی احساسات و کنجکاوی آن‌ها تأثیر بگذارند.

هنگام نوشتن عناوین این نوع مطالب، از روش‌های فریب‌کارانه‌ای برای جلب توجه خوانندگان استفاده می‌شود؛ با این حال،در نهایت عنوان به محتوای مرتبطی ختم می‌شود که به خوانندگان یاری می‌رساند و رضایتشان را جلب می‌کند؛ به عبارت دیگر، محتوا نیازهای مخاطب را برآورده می‌کند، حتی اگر عنوان اصلی بی‌شباهت به تله‌ کلیک نباشد.

۲. لیست‌های تجمعی یا مجموعه‌ها

بسیاری از این نوع محتواها را می‌توان تله کلیک دانست؛ با این حال، لیست‌های تجمعی یا مجموعه‌ها هنگامی که بتوانند به سؤالات خوانندگان پاسخ دهند، به آن‌ها برای حل مشکلاتشان کمک کنند یا اطلاعات ارزش‌مندی را در اختیارشان بگذارند، عموما تله کلیک محسوب نمی‌شوند.

۳_حتی اگر یک محتوای باکیفیت و آموزنده از عنوانی استفاده کند که خواننده را برای کلیک کردن روی پیوند موردنظر فریب دهد، باز هم ممکن است به عنوان تله کلیک در نظر گرفته نشود.

در واقع، این نوع محتوا اطلاعات مفید و باکیفیتی را که موردانتظار خوانندگان است، ارائه می‌دهد. تله‌ کلیک واقعی ممکن است کاربران را به محتوای باارزش و باکیفیت نرساند.

۴. مطالب صادقانه و شفاف

ارائه‌ی شفاف و صادقانه‌ی عناوین و مطالب مرتبط با آن‌ها‌ از ویژگی‌های محتوایی‌ است که تاکتیک‌های تله‌کلیک را اِعمال نمی‌کند.

به عنوان مثال، مقاله‌ای درمورد یک پژوهش پزشکی ممکن است از عنوانی استفاده کند که حس کنجکاوی را در خوانندگان برانگیزاند و در عین حال آن‌ها را به محتوای شفاف و صادقانه در زمینه‌ی موضوع مطرح‌شده در عنوان اصلی برساند.

۵. مطالب اصیل و معتبر

محتوای اصیل و معتبر عمدتا به عنوان تله کلیک در نظر گرفته نمی‌شود. به این دلیل که محتوای اصلی بر نیازهای مخاطبان متمرکز است و برای برقراری اعتماد بین آن‌ها و صاحبان و نویسندگان وب‌سایت کار درج می‌شود.

  • marziye azarpara63

"به نام خداوندبخشنده مهربان"

 

 

نظریه «مارپیچ سکوت» را خانم الیزابت نوئل نئومان در سال ۱۹۷۳ مطرح کرد. فرضیه اصلی او در این نظریه این بود که افکار عمومی نتیجه تعامل بین افراد و محیط اجتماعی است که تحت تاثیر عمیق رسانه‌ها شکل می‌گیرد. این نظریه بر اساس چند ادعای مرتبط با هم استوار است؛ اول این که مردم از انزوا و فشار گروهی می‌ترسند و نمی‌خواهند در یک موضوع درگروه اقلیت باشند؛ دوم این که مردم از ترس انزوا و زیر فشار قرارگرفتن، فرار از طعن و تمسخر و طرد سکوت می­‌کنند؛ سوم این که مردم در رفتار و ارتباطات روزمره، متاثر از ذهنیت‌های دریافتی به این ارزیابی می‌رسند که درگروه اقلیت هستند یا اکثریت.   براساس نظریه مارپیچ سکوت به موازات نشر، عقاید خاص در رسانه‌های جمعی به عنوان عقاید غالب و مسلط، حمایت میان‌فردی از یک عقیده و تفکر به مرور ضعیف می‌شود؛ تعداد افرادی که آشکارا عقیده و تفکر موجود را بیان نمی‌کنند یا به تفکر القایی گرایش متمایل می‌شوند، افزایش پیدا می‌کند. روند تزایدی گرایش به عقیده مورد نظر رسانه‌ها به شکل‌گیری «سکوت مارپیچی» در جامعه منجر می‌شود.این همان تکنیک «مارپیچ سکوت» است .در این فرآیند، مردم تحت تاثیر تصویری که امپراتوری رسانه‌ای ساخته است، بیشتر به آنچه دیگران به صورت عمومی بیان می‌کنند، اعتماد کرده تا به آنچه می‌اندیشند. رسانه‌های جمعی با بهره‌گیری از تکنیک «مارپیچ سکوت»؛ تصورات مربوط به عقاید مدنظر خود را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنند؛ و از این طریق ذهنیت افراد راجع به این که به چه عقایدی مسلط است را شکل می‌دهند؛ و چنین القاء می‌کنندکه فرد یا گروه برای فرار از انزوا چه عقید‌ه‌ای را اختیار و ابراز کند. بر این اساس، رسانه‌ها افراد و گروه‌های مخالف را با ایجاد فضای رعب و وحشت و با کمک دیکتاتوری رسانه‌ای، افکار و عقایدی همسان و مشابه را بر جامعه تحمیل کرده و آنها را وادار به سکوت و کناره‌گیری می‌کنند .
با تغییرات تکنولوژی ارتباطات، افکار عمومی تحت تأثیر فضای غیرمنضبط و آنارشیستی مجازی قدرت تفکر و تحلیل خود را از دست می‌دهد یا در سایه دیکتاتوری رسانه‌ای ناچار به تغییر عقیده یا سکوت می‌شود. در چنین شرایطی شبکه‌های اجتماعی به عنوان رسانه‌ای قدرتمند و فراگیر، فرضیات موجود در نظریه مارپیچ سکوت را در فضای مجازی و واقعی تثبیت و نهادینه می‌کند. در شرایطی که اینترنت مرزهای ملی کشورها را با کمک رسانه و شبکه‌های اجتماعی درنوردیده است، راهبران صفحات اجتماعی با کمک اینفلوئنسرها و سلبریتی‌ها، با به‌کارگیری تکنیک‌های جنگ‌روانی به شکل کاملا حرفه‌ای قادرند محاسبات مخاطبان را فارغ از میزان سواد و موقعیت اجتماعی، دستخوش تغییرات بنیادین کرده و به راحتی آنها را به تغییر عقیده وادار کنند یا درتله مارپیچ سکوت گرفتار کنند. شبکه سازمان مند در فضای مجازی با تکیه بر آمار و اطلاعات ساختگی و دروغین چنان شرایطی برای مخاطبان ایجاد می‌کنند که یک نظریه یا گفتمان اعتبار و مشروعیت خود را نزد آنها از دست بدهد و طرفداران آن حس اقلیت به خود بگیرند و احساس انزوا به آنها دست بدهد و از ترس مخاطرات احتمالی در پیله سکوت فرو بروند.  در پروژه پروپاگاندای شبکه قدرت مجازی، چنین القاء می‌شود که فرد یا گروه برای درامان‌ماندن از خشم اکثریت دو گزینه بیشتر پیش رو ندارد؛ یا باید به موج اکثریت القایی بپیوندد یا در انزوای عمومی ‌قرار خواهد گرفت و مجبور به تحمل مخاطرات مخالفت با اکثریت و پرداخت هزینه‌های آن خواهد شد. از آنجا که برخی صاحبان قدرت و منصب و بخشی از افکار عمومی به شدت از انزوا و خطرات مخالفت با اکثریت می‌ترسند، در چنین شرایطی به‌دلیل تصویر نادرستی که رسانه‌ها برای آنها ساخته‌اند، بر ضد باورها، قضاوت‌ها و ارزیابی‌های خود عمل می‌کنند، راه درامان‌ماندن را در همرنگ‌شدن با دیگران جست‌وجو می‌کنند. 
 پدیدارشدن این وضعیت در میان یک جامعه یکی از سم‌های مهلک سیاسی به شمار می‌آید. چراکه دشمنان موفق می‌شوند با کمک تکنیک‌های جنگ روانی، بر عقیده و نظری که در واقع اکثریت نیست، به ‌عنوان نظر اکثریت مردم مانور بدهند و مدافعان حقیقت و تفکر اکثریت را به سکوت در برابر تفکر باطل مجبور ‌کنند. درچنین فضایی رفته‌رفته این مارپیچ سکوت گسترده‌تر می‌شود و عقیده مطلوب دشمن در جامعه فراگیر، تثبیت و نهادینه می‌شود. در واقع، این همان مارپیچ سکوت الیزابت نئومان است که حالا خود را در شبکه‌های اجتماعی بازتولید کرده است. در دنیای حقیقی مردم از ترس انزوا و زیر فشار قرارگرفتن سکوت می­‌کنند. کاربران شبکه‌های اجتماعی مدافع حقیقت حتی میانه و بی تفاوت نیز از ترس این که دنبال‌کنندگان یا دوستان‌شان واکنش نامطلوبی نسبت به نظرشان نشان دهند، سکوت در موضوع مورد مناقشه را ترجیح می‌دهند.
 در تکنیک مارپیچ سکوت، اصحاب رسانه با کمک روش اقلیت‌سازی و اکثریت‌سازی به‌ طور مداوم صدای حقیقت را به خاموشی سوق می‌دهد، و شرایط را برای فرسایش و فروپاشی یک نظام سیاسی فراهم می‌آورد. درصورت تثبیت و نهادینه‌شدن «سکوت مارپیچ» تهدیدهای دشمن با کمترین هزینه و درکوتاه‌ترین زمان ممکن به مرحله بالفعل خواهد رسید و هر نظام قدرتمندی را با هرگونه آرمان و ماهیتی از پای درخواهد آورد. امروز دلیل سکوت طولانی برخی چهره‌هاو شخصیت‌های عافیت‌طلب را باید درگرفتارشدن آنها در«تله مارپیچ سکوت» جست‌وجو کرد. گرد و خاک‌ها که فروکش کند، عافیت‌طلبان ساکت امروز، مجددا تریبون دفاع از اسلام و نظام اسلامی رادر اختیار خواهند گرفت و ردای مدافعان را به تن خواهند کرد و آرزوی حضور در ظهر عاشورا را درآغاز و انجام سخنرانی‌ها و پاور پوینت‌های خود تکرار خواهند کرد
.

  • marziye azarpara63

 

💗بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💗

نهنگ فیلمی آمریکایی از سال ۲۰۲۲ در ژانر درام روان‌شناختی به کارگردانی دارن آرونوفسکی و نویسندگی ساموئل دی. هانتر است که بر اساس نمایشنامه‌ای به همین نام از ۲۰۱۲ ساخته شده‌است. در این فیلم برندن فریزر، سیدی سینک، هانگ چائو، تای سیمپکینز و سامانتا مورتون به ایفای نقش پرداخته‌اند. ویکی‌پدیا

تاریخ اکران: ۹ دسامبر ۲۰۲۲ (آمریکا)

مدیر: دارن آرونوفسکی

نامزد دریافت جایزه: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جام ولپی بهترین بازیگر زن و....

فیلم سینمایی"the whalle" با کارگردانی" دارن آرونوفسکی" که از او قبلاً فیلمهایی مثل ۱_مرثیه ای برای یک رویا ؛که در مورد اعتیاد ها و عادات روزانه بود .
۲_گوی سیاه ؛که بلوغ یک انسان را شامل بُعد خیر و شر انسان میدانست.
۳_ فیلم مادر؛ که نگاه به مسئله ادیان و آفرینش بود ،این کارگردان به کارکرد انسان و شیطان و خدا و مذهب در زندگی انسان می پردازد و کلا قطعیتی نمیدهد به چیزی ونسبی گراست.

این فیلم اولین بار در جشنواره ونیز به اکران درآمد و تعداد زیادی در انتظار تماشای آن بودند. چراکه دارن آرونوفسکی همونطوروه اشاره کردم  آثار قابل تاملی را قبلاساخته است.
فیلمهای اون  فارغ از کیفیت خوب یا بد ،همواره مهم بوده و ارزش تماشا را داشته‌اند.
فیلم "The Whale"  یانهنگ داستان غم‌باراز زندگی مردی است که در چند قدمی مرگ میباشد وبطورعمدی داردآخرین روزهای عمرش رامیگذرانداوباپرخوری سعی درکشتن خودش دارد .وسعی دارددر لحظات پایانی زندگیش حداقل رضایت دخترش راجلب کند تاحداقل یک کاردرست انجام داده باشه.جالبی این فیلم دراین است که در یک تک‌لوکیشن اتفاق می‌افتد. در آپارتمان دوخوابه‌ی چارلی که درش به یک بالکن همیشه بارانی باز می‌شود.
فیلم بدون اینکه مخاطب محدودیت به لوکیشن کند، قصه‌ی بی‌جانش را تعریف می‌کند و با رنگهای  سرد و نوپردازی‌های حساب‌شده‌یک دنیای نمور ، درهم و حزن‌انگیز را به‌تصویر می‌کشد.


فیلم با تصویری از صفحه یک کلاس آنلاین آغاز می‌شود و ما در همان ابتدا متوجه میشویم چارلی یک استاددانشگاه است که مشغول تدریس آنلاین میباشد.

"نکته‌ای که  توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند، عدم استفاده این معلم این کلاس درس از دوربین خود است.!!!

چارلی در طول مدت زمان فیلم همواره سعی در مخفی کردن ظاهرواقعی خودش از افراد مقابلش رادارد.نمونه آن با" دن "پیک پیتزا قابل مشاهده است. گویی خودش راازدنیاوآدمهایش پنهان کرده😞.

چارلی در واقع دنبال مرگی  خودخواسته است. درست مثل دسته نهنگ‌هایی که تعمدا خود را به ساحل انداخته و جان خود را می‌گیرند، چارلی نیز با نرفتن به بیمارستان و طفره از درمان، ترجیح می‌دهد تا در خانه مانده و در انتظار مرگ نشسته است.

در اولین برخوردی که با چارلی داریم او را تنها بر روی یک مبل می‌بینیم که یک واکر در نزدیکی او قرار دارد او مشکل در تنفس داشته و درد شدیدی را در قفسه سینه خود حس می‌کند.

در همین حین توماس که خود را مبلغ کلیسای نیولایف معرفی می‌کند به قصد استفاده از تلفن وارد خانه چارلی می‌شود و او را در این وضعیت می‌بیند. چارلی به جای آنکه از او درخواستی برای تماس با اورژانس داشته باشد از او می‌خواهد تا یک تکه مقاله را برای او بخواند وباخواندنش آرام ترمیشور.

وقتش رسیده  دقایق ابتدایی فیلم را مرور کنیم. یک صحفه لپ‌تاپ از کلاس درس، شخصی که چهره خود را مخفی کرده است، تنها بودن او در خانه، مشکل نارسایی قلبی، عدم علاقه به رفتن به بیمارستان و علاقه به یک مقاله تماما در همان چند دقیقه ابتدایی فیلم نشان داده شده.
در واقع  کارگردان شخصیت چارلی در همان چند دقیقه ابتدایی فیلم به شکلی حرفه‌ای و به طور کامل به مخاطب معرفی کرده است و این هنرنمایی آرونوفسکی را می‌رساند. حال فیلم باید بیشتر قصه او را باز کند و وارد جزئیات بیشتری شود.
پیش از همه چیز آرونوفسکی، تنهایی می‌سازد. این تنهایی بسیار خوب ترسیم شده و تنهایی چارلی کاملا قابل حس است.
البته که دادن تمام این اطلاعات در دقایق ابتدایی فیلم ریسک بزرگی است چرا که فیلم باید توانایی ارائه چیزی بیشتر را در طول مدت زمان زیاد باقی‌مانده داشته باشد و در سطح همین اطلاعات اولیه باقی نماند.

تضاد کتابخانه، آشپزخانه، هال درهم، پرنده و ظرف غذا، اتاق مشترک و مرتب چارلی و آلن آنقدر خوب بر یکدیگر می‌نشینند که گویی همه‌ی آنچه که در میزانسن فیلمحضور دارد، بخشی از گذشته، روحیات و آدم‌های زندگی چارلی هستند.

شخصیت  بعدی لیز است اویک پرستاراست که مراقب ودوست صمیمی چارلی است ونکته مهمتراینکه خواهر"آلن" معشوقه چارلی است که دست به خودکشی زده.اومدتهاست ازچارلی نگهداری میکند.

 لیز بر خلاف توماس اعتقادی به زندگی پس از مرگ نداشته و معتقد است که چارلی نیازی به نجات پیدا کردن ندارد. اما در زمان بحث این دو، دوربین کارگردان همواره به توماس نزدیک‌تر است.شایدعلت این است که توماس نظرش واقعی ترازلیزاست.

لیزبرای توماس تعریف میکنه که برادر او قرار بود به اصرار پدر مذهبی‌اش با دختری ازدواج کند اما نهایتا به سمت چارلی رفته وبعدازرابطه احساسی وجنسی و پس از فشارهای فراوان دست به خودکشی می‌زند.

  توماس  اصرارداردبگویدنماینده مذهب و نجات معنوی و دعوت به حضور خدا در زندگی بوده اما لیز نماینده هر آن چیزی است که تماما در مقابل این‌ها قرار می‌گیرد.
 شخصیت مهم بعدی که در فیلم حضور دارد، الی دختر چارلی می‌باشد.
چارلی که حس میکنددرحال مرگ است ازدخترش میخواهدتااوراببیند.
در تمام طول فیلم شما ارتباط پدر و دختری را که به مدت هشت سال یکدیگر را ندیده‌اند حس نمی‌کنید. نهایتا می‌توانیدفکرکنید پدر و دختری باشند که پدر از مادر جدا شده و او چند ماه یک بار دخترش را می‌دیده،دراصل برخورداولشون خیلی به کسانی که ۸ سال هست ازهم دورندنمیخورد.

 

در اولین دیدار چارلی و دخترش دختر با دیدن چارلی و وضعیت اسفبار او و توهین می‌کند وناسزامیگوید. بسیار عجیب ترازاین صحنه عکس های یواشکی هست که دختر از پدرش میگیرد و با تندی رفتار پدرش رونقد میکند.و میگویدتو مارا رها کردی و دنبال عشق وزندگی شخصی  خود ت رفتی.اما پدر به او می گوید که من در این سال‌ها حمایت مالی از شما کردم و جویای احوال و درس تو نیز بوده‌ام. دختر قانع نمی‌شود و چارلی می گوید به من بگو که چگونه می توانم جبران کنم. دختر می گوید؛ مثلاً چه کاری می‌توانی بکنی و چارلی در پاسخ می‌گوید می توانم به تو کلی پول بدهم دختر با تمسخر می گوید؛ پول؟؟ توپولت کجا بود!! چارلی به او می‌گوید من در حساب پس اندازم ۱۲۰۰۰۰ دلار هست،همه را به تو میدهم دختر متعجب می شود و می گوید تو این همه پول را از کجا آورده ای و پدر توضیح می‌دهد که من فقط هزینه خوراک و اینترنت و کرایه خانه را می‌دهم و کلاً از خانه بیرون نمی روم ودائم هم کارمیکنم،وپولی خرج نمیکنم.
دختر مجدد به پدر می گوید تو اگر مرا خیلی دوست داری بدون عصا واکر به سمت من بیا که در تلاش می‌کند به سمت دختر برود اما به زمین می‌افتد .اینبار دختر با تمسخر می گوید حداقل یک مقاله برای من بنویس تا من را از مدرسه بیرون نکنند پدر هم قبول می‌کند و یادداشتهای کودکی دختر استفاده می‌کنند تا مقاله برای تنظیم کند.

 

در یکی از دیدارهای دختر و پدرش به پدر پیشنهاد می دهد برایش ساندویچ درست کند اودرون ساندویچ ها قرص خواب آور می ریزدوشروع به واکاوی خانه می کند .اتاق خواب فعلی چارلی که بسیار به هم ریخته و درهم برهم است و اتاق خواب چارلی و معشوقش که بسیار زیبا و تمیز و مرتب است ،اینجا این تضاد بین شکل اتاق خواب ها نشان از آن لایه های عمیق حس  نمایش "همجنسگرایی" و علاقه چارلی به معشوقش پس از این همه سال دارد. چارلی که همسر و دخترش را ترک کرده، سالهاست با خاطرات معشوقه اش سرگرم است و یا شاید هم قصد دارد آن خاطرات را به یادنیاورد برای همین آن اتاق را بسته نگه داشته و وارد آن نمی‌شود .

دختر موقع بیرون رفتن از خانه مبلغ دینی را می‌بیند و شروع به سوال و جواب از او و گرفتن عکس ها در حالت های مختلف از او می کند،آن دوباهم ماری جوانامیکشند وازاوعکس میگیرد او از پسر می خواهد تا داستان زندگی اش را به او بگوید و مخفیانه صدای او را ضبط میکند .توماس در حالیکه در حال اعتراف است چشمش به کتاب انجیل درون اتاق خواب می‌افتد و آن را برمیدارد و و نگاهی به آن می‌اندازد.
لیز که از آمد و رفت های دختر شا کی شده به مادرش خبر میدهد که دخترت از اینجا آمد و رفت دارد و با همسرچارلی زمانی که دختر قرص به چارلی داده وارد می شوند و به او فریاد می زند که چرا این کار را کرده، دختر می گوید فقط می خواستم کمی استراحت کند . همسر چارلی بعدازبیدارشدن چارلی میگوید؛تو با وعده پول این دخترروهروز اینجا میکشی؟ لیز میخنده و میگه چارلی پولش کجا بود !!اما چارلی با شرمندگی اعلام میکنه که ۱۲۰ هزار دلار پول در بانک دارد!!! لیز بسیار عصبانی میشود و میگوید تو این همه پول داشتی و برای خودت حتی دارو و وسایل مورد نیاز  رانخریدی ؟؟؟تو حتی حاضر نشدی بیمه کنی و به بیمارستان بروی؟
 و با حالت قهر خارج می شود چارلی می گوید  می خواهم دخترم بعد از من در آرامش زندگی کند و این پول‌ها را به او می خواهم بدهم .این لحظه مبلغ لیز و دختر از خانه خارج می شوند و چارلی و همسرش تنها می‌شوند .صحنه جالب دیگری که اینجا مورد توجه است اینکه چارلی انقدر به معشوقش علاقه دارد وقتی همسرش خود را در آغوش چارلی می‌اندازد با اکراه دستش را دور کمر همسرش می اندازد  و او را در آغوش می گیرد همسر چارلی برخلاف چارلی هنوز و علاقمند است .
این تضاد در حالی است که در قسمتی از فیلم میبینیم که چارلی گریه میکند و میگوید من اگر بمیرم و در آن دنیا آلن من  را با این سرور ببیند با زخم های پشت کمر و شکم آویزان و بدن پر از لک و کبودی چطور با او روبرو شوم.!!!!


 همسرش ازخاطرات اخرین تعطیلاتشان تعریف می‌کند ومیگوید که دخترش یک شیطان است و بسیار بی ادب اما چارلی که اصرار دارد دخترش را بزرگترین دستاورد زندگیش معرفی کند می گوید دختر من دختری بسیار باهوش و بااستعداد است.
 همسرش به او میگوید دخترت عکسهایت را گرفته و در وبلاگ شخصی اش با این کامنت که به نظر شما اگر این شخص درجهنم بسوزد چقدر چربی پس میدهد !!!! قرارداده،چارلی به صفحه دختر می رود و با خنده و خوشحالی از نوشته و تعریف می کند.اوهمچنان سعی دارددخترش رابهترین دستاوردش معرفی کند. از طرفی مبلغ هم به چارلی می گوید عکس هایی که دختر ش ازاوگرفته و در صفحه شخصی اش بارگذاری کرده باعث شده پدر و مادرش او را ببینند و بخواهند که او به خانه برگردد و مبلغی را که دزدی کرده پس دهند، و کلی تشکر می‌کنند از چارلی و دخترش. آنجا مبلغ چارلی می گوید من فهمیدم که آلن برای چه آن کار را کرده، آلن سعی کرد از اراده خدا فرار کند و زندگی رو با تو را به خدا ترجیح داد و برای همین انقدر حساس بود که تصمیم گرفت به خاطر اینکه در جسم زندگی می کرد وازروح دوربود خودش را بکشد. چارلی به او میگه فکر می کنی آلن به خاطر رابطه اش با من خودش رو کشت؟ و پسر می گوید آری .
چارلی از علاقه خودش و آلن میگه من که با هم بیرون می رفتند و عاشقانه هم را دوست داشتند.  توماس  سعی میکنه با جملاتی از انجیل اون رو راهنمایی کنه و اصرار دارد که خدا آن را برای کمک به چارلی فرستاده اما چارلی میگه تو فکر می کنی من این رو نخوندم ؟من تمام انجیل رو حفظ هستم. از نظر من انجیل یک چیز بی اهمیت و پوچه و نابود کننده است !!یعنی چی که خدا ما را می آفریند هزاران سال سرگردان می کند تا همدیگر را بکشیم. بعد با ۱۴۴ هزار نفر ما را نجات میدهد و ۷ و نیم میلیارد نفر ما را وارد جهنم می کند؟ مبلغ میگه من تا حالا به این چیزا فکر نکرده بودم .اما مطمئن باش خدا به تو پشت نکرده قبولش کن تا کمکت کنه و از این وضعیت بیرون بیایی
.

قبلا ازمردی صحبت کردیم که هر روز برای چارلی پیتزا می آورد و اینبار کنجکاو میشه به دیدن چارلی و وقتی که به منزل او مراجعه میکنه وانمود به رفتن میکند و چارلی که مطمئن از رفتن او بوده در را باز می کند و می آید پیتزا را بردارد که بادن پیتزایی روبرومیشود.او با حالت تعجب و ترس محل را ترک میکند. نکته جالب دیگری که هست اینکه چارلی که با دنیای بیرون کاملاً خداحافظی کرده حتی از انسان ها فرار میکند اماماهواره می بیند و خبرهای انتخابات را پیگیری می‌کند. در این فیلم انواع رسانه ها وجود دارد از کتاب، لپ تاپ ،تلفن همراه ،ماهواره و غیره اما چارلی با دنیای بیرون کاری ندارد.چارلی درآخرین جلسه کلاس آنلاینش وب کم خودراهم روشن میکند وخودش را به انهانشان میدهد ومانگاههای پرازسوال وتعجب دانشجوهارامیبینیم وبلافاصله لب تاپ رابه زمین میزندونابودمیکند.
دختر چارلی با حالت عصبانی وارد خانه چارلی می‌شود و فریاد می زند من از مدرسه اخراج شدم این چه مقاله بود که نوشتی و چارلی تعریف می‌کند که این مقاله همان یادداشتهای کودکی توست که مادرت به من رسانده بود و با تغییر همان  را نوشتم و این متن بسیار عالی است است دخترش مجدد شروع به توهین و فحش و بد و بیراه چارلی می‌کند چارلی حال عمومی بسیار بدی دارد. دخترهم اینبار  از او می‌خواهد به بیمارستان برود اما چارلی مقاومت می کند و به او می گوید فقط مقاله ات را برایم بخوان .دختر فریاد می‌زنند گریه میکند اما چارلی اصرار دارد که به بیمارستان نمی رود و فقط خواهش می‌کند که مقاله را بخواند .دختر که می‌خواهد خانه را ترک کند در آخرین لحظه خروج از خانه می گوید پدر لطفاً !!و انگار این انگیزه می شود برای چارلی و وقتی دختر شروع به خواندن مقاله می کند  انگار آن کلمه ومقاله انگیزه‌ای به چارلی داده تا از روی ویلچر بلند شود و به سمت دخترش برود چالی روی پای خود بایستد  بدون عصا و واکر و ویلچر و به سمت دخترش میرود.
یک تضاد دیگر در اینجا اتفاق می افتد و تونلی از نور می آید و چارلی را به سمت بالا می کشد. در آموزه های ما به ما اینطور گفتند فردی که اعمال پاکی دارد به سمت نور و تعالی میرود بعد از مرگ ما در اینجا چار لی که خدا و انجیل را قبول ندارد به سمت تعالی می‌رود البته اینجا یک دوگانگی وجود دارد چون در این صحنه بیننده فکر می‌کند چارلی مرده و به دنیای دیگر رفته اما بعد از این صحنه چارلی را کنار دریا با هم این هیبت کنونی می بینیم .از نظر شخصی بنده چارلی به خاطر حرف دخترش و شاید به خاطر اینکه نمی‌خواهد آلن او را بعد از مرگ به این شکل ببیند توسط آن هاله نور نجات پیدا میکند و به زندگی برمی گردد و شروع به بازسازی خود و برگشت به حالت و روزهای خوب خود می شود چون در صحنه آخر یک نوع پرواز و آزادی رو از تصویربه ببیننده القامیکند.

 

 

 

  • marziye azarpara63

 


اتاق پژواک چیست؟
اطلاعات می تواند از منابع و دیدگاه های مختلف به دست آید. اما وقتی فقط دیدگاه ها و نظرات یکسانی را بارها و بارها می شنوید، ممکن است در حالت یا محیطی به نام اتاق پژواک قرار بگیرید.

اتاق پژواک محیطی است که در آن فرد فقط با اطلاعات یا نظراتی روبرو می شود که نظرات وی را منعکس و تقویت می کند. اتاق‌های پژواک می‌توانند اطلاعات نادرست ایجاد کنند و دیدگاه افراد را تحریف کنند، بنابراین در بررسی دیدگاه‌های مخالف و بحث در مورد موضوعات پیچیده مشکل دارند. آنها توسط سوگیری که  باورهای موجود را تقویت می کند، تقویت می شوند.در رسانه‌های خبری، لفظ اتاق پژواک تمثیلی از اتاق پژواک صوتی است، که در آن صدا در فضایی بسته منعکس می‌شود. اتاق پژواک توصیفی کنایی از وضعیتی است که در آن اطلاعات، ایده‌ها، یا باورها با ارتباطات و تکرار درون یک سامانه تعریف شده تقویت می‌شوند. درون یک اتاق پژواک تمثیلی، منابع رسمی غالباً زیر سؤال نمی‌روند و دیدگاه‌های متفاوت یا رقیب سانسور، ممنوع، یا کمتر از حد پوشش داده می‌شوند.اتاق پژواک در رسانه‌های اجتماعی و یا رسانه‌های بزرگ مانند رسانه‌های حاکمیتی، رسانه‌های جریان اصلی Mainstream ها شکل می‌گیرد. در رسانه‌های خبری، اتاق پژواک تمثیلی از اتاق پژواک صوتی یا همان اتاق‌های آکوستیک است، که در آن صدا در فضایی بسته منعکس می‌شود. اتاق پژواک کنایه‌ از وضعیتی است که در آن اطلاعات، ایده‌ها یا باورها با ارتباطات و تکرار درون یک سامانه تعریف شده و تقویت می‌شوند. درون یک اتاق پژواک غالبا منابع رسمی زیر سؤال نمی‌روند و دیدگاه‌های متفاوت و متضاد یا رقیب سانسور، ممنوع و یا کمتر از حد پوشش داده می‌شوند. در اتاق پژواک یک حرف و نظر، یک روایت و قرائت از موضوع وجود دارد و همان تکرار و به اشتراک گذاشته می‌شود. زمانی در اتاق پژواک هستیم که فقط عقاید همسو به ما می‌رسد و از عقاید ناهمسو باخبر نمی‌شویم. در واقع نمی‌خواهیم و یا اجازه نمی‌دهیم عقاید و روایت ناهمسو وارد شود. در اتاق پژواک رواداری / مدارا کردن پایین می‌آید. این تاثیر اتاق پژواک در ذهن ما است. واژه مهم در اتاق پژواک تکرار پیام و تکرار محتوا است. راه شکستن اتاق پژواک این است که کاربران به سطحی از آگاهی برسند که سایر منابع و روایت‌های مرتبط به خبر و یا ایده‌ها را رصد کنند و تاب شنیدن نظر ناهمسو را داشته باشند.‌

  • marziye azarpara63

💗بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💗

 

هکتیویسم چیست؟

رخنه‌کنشگری یا هَکتیویسم  به استفاده از رایانه و تکنیک‌های رایانه‌ای (مانند هک) در جهت اعتراض و پیش بردن مقاصد سیاسی و اجتماعی گفته می‌شود. این واژه در سال ۱۹۹۶ توسط یکی از اعضای گروه هکری «مکتب گاو مرده» به نام «اُمگا» ابداع شده‌است.
حتما با واژه هایی مثل صهیونیسم ،   نازیسم و ... آشنایی دارید ، شاید جالب باشد بدانید که در بحث امنیت اطلاعات نیز ما بحثی به نام هکتیویسم  داریم.هکتیویسم، یعنی اینکه هکر یا تیمی از هکرها با استفاده از تکنیک های "هکینگ" و البته از همه چیز مهمتر با دیدگاه های سیاسی به وب سایت ها و مراکز دولتی کشورهای مختلف حمله می کنند و آنها را تغییر چهره یا Deface می کنند.

اینگونه فرآیند ها معمولا به محل هایی انجام می شود که بازدیدهای عمومی زیادی دارند تا هکرها بتوانند اهداف و نیات خودشان را درون وب سایت سرور هک شده قرار بدهند. معمولا در بیشتر اوقات دلایل هک بصورت سیاسی هستند و نه شخصی ، مهمترین اهدافی که در هکتیویسم مورد حمله قرار می گیرند "وب سایت های دولتی و وابسته به دولت" ، شرکت های دولتی و چند ملیتی و هر چیزی که از نظر گروه های هکری"هکتیویسم" بد تلقی بشود هستند.. 
به هر حال دسترسی غیرمجاز در هر جا و از هر مکانی جرم محسوب می شود فارق از اینکه هدف چیست ، چه بسا این حملات بصورت ساماندهی شده توسط دولت های مختلف انجام شود اما هرگز هیچ دولتی مسئولیت آنها را بر عهده نمی گیرد. . به شخصی که اینگونه فرآیند های هک را انجام می دهد "هکتیویست" گفته می شود. توجه کنید که هکتیویسم با تروریسم سایبری تفاوت فاحشی دارد.

**

تروریسم سایبری یا سایبرتروریسم (به انگلیسی: Cyberterrorism) استفاده از اینترنت برای انجام اعمال خشونتآمیز، وحشت زا و خسارت ساز است که منجر به از بین رفتن یا تهدید به از دست دادن جان یا آسیب جسمی قابل توجهی، به منظور دستیابی به دستاوردهای سیاسی یا ایدئولوژیکی از طریق فضای مجازی می‌شود. همچنین گاهی اوقات عملی تروریسم اینترنتی در نظر گرفته می‌شود که فعالیت‌های تروریستی از جمله اقدامات عمدی، اختلال گسترده در شبکه‌های رایانه ای، به ویژه رایانه‌های شخصی متصل به اینترنت از طریق ابزارهایی مانند ویروس‌های رایانه ای، کرم‌های رایانه ای، فیشینگ و … انجام می‌شود. سایر نرم‌افزارهای مخرب و روشهای سخت‌افزاری و اسکریپتهای برنامه‌نویسی. سایبرتروریسم یک اصطلاح بحث‌برانگیز است. برخی از نویسندگان با استفاده از سازمان‌های تروریستی شناخته شده از حملات مختل به سیستم‌های اطلاعاتی، هدف اصلی ایجاد زنگ خطر، هراس یا اختلال جسمی، تعریف بسیار باریکی را برگزیده اند. نویسندگان دیگر تعریف گسترده‌تری را ترجیح می‌دهند، که شامل فضای مجازی نیز می‌شود. شرکت در حمله سایبری بر درک تهدید تروریسم تأثیر می‌گذارد، حتی اگر با رویکردی خشونت‌آمیز صورت نگیرد. با توجه به برخی تعاریف، تشخیص اینکه چه مواردی از فعالیتهای اینترنتی می‌توانند سایبرتروریسم یا فضای مجازی باشند، دشوار خواهد بود.

سایبرتروریسم همچنین می‌تواند به عنوان استفاده عمدی از رایانه‌ها، شبکه‌ها و اینترنت عمومی تعریف شود تا باعث تخریب و آسیب رساندن به اهداف شخصی شود. متخصصان فضای مجازی با تجربه، که از نظر هک کردن مهارت زیادی دارند، می‌توانند آسیب بزرگی به سیستم‌های دولتی، سوابق بیمارستان و برنامه‌های امنیت ملی وارد کنند که ممکن است یک کشور، جامعه یا سازمان را در آشفتگی و ترس از حملات بیشتر ترک کند. اهداف چنین تروریست‌ها ممکن است سیاسی یا ایدئولوژیک باشد زیرا این می‌تواند نوعی ترور تلقی شود.

 

●هکتیویست‌ها به دنبال چه اهدافی هستند؟
معمولاً هکتیویسم به دلایل مختلف انجام می‌شود اما تمرکز اصلی این افراد مسائل حقوق بشری، آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات است.
درک هدف تک تک حملات این اشخاص راحت نیست. مثلاً ممکن است هکتیویست‌ها با از کار انداختن یک سایت به دنبال اثبات چیزی، از اعتبار انداختن یک سازمان یا انتقام گیری باشند.
معمولاً هکتیویست‌ها اهدافی را انتخاب می‌کنند که با آنها خصومت داشته باشند یا ارزش خاصی برایشان داشته باشند.

تغییرات جدید در شیوه هکتیویسم به صورت پنهانی در واقع از 2 سال پیش در خاورمیانه آغاز شده است. بنا بر ادعای وبسایت «چک‌پوینت» در آن زمان با شروع فعالیت چندین گروه هکتیویست مانند «سایه سیاه» و «عصای موسی» که بر اساس روایت ضداسرائیلی تهران حملات متمرکزی را علیه رژیم صهیونیستی انجام ‌دادند این نوع از فعالیت‌های هکتیویستی آغاز شد و در مقابل این اقدامات نیز چندین گروه دیگر در خاورمیانه از جمله «گنجشک ‌درنده» با حمایت جریان ضدایرانی و با تمرکز بر حمله به اهدافی چون نهادهای رسمی و گروه‌های طرفدار ایران شروع به فعالیت کردند. بنا بر این گزارش اما دستورکار ژئوپلیتیکی که بسیج هکتیویسم توسط دولت‌ها را به وجود می‌آورد تنها به خاورمیانه محدود نشده بلکه اکنون بخش مهمی از جنگ روسیه و اوکراین به شمار می‌آید.

مقایسه هکتیویسم با هک؟


مهم ترین تفاوت بین هکتیویسم و هک، هدف انجام دهنده آن است.
معمولاً هکرها با انگیزه شان تعریف نمی شوند چون انگیزه‌های مختلفی دارند مثل منفعت اقتصادی یا اثبات توانایی.

اما هکتیویست شخصی است که به دنبال دستیابی به نتایج سیاسی یا اجتماعی خاصی است. ممکن است چنین شخصی به یک شبکه کامپیوتری نفوذ کرده و حتی اطلاعات محرمانه را سرقت کند. البته معمولاً این اشخاص اطلاعات به دست آمده را منتشر می‌کنند و به دنبال فروش آنها نیستند.

هک ؛کاری است که هدف ونیت فردی درآن نهفته است.

هکتیویسم؛بامقصدسیاسی واقتصادی انجام میشود.

تروریسم سایبری ،مثل داعش:تبلیغات خشن،اقدام به قتل

●مهم ترین سازمان‌های هکتیویست
خیلی از هکتیویست‌ها به صورت مستقل عمل می‌کنند اما سازمان‌هایی هم وجود دارند که به انجام این کار می‌پردازند و مشهورترین آنها انانیموس و ویکی لیکس هستند.

احتمالا برجسته‌ترین مثال برای هکتیویسم مدرن، گروهی باشد که عمدتا تحت عنوان «انانیموس» شناخته می‌شود. این گروه که برای نخستین بار در اوایل دهه ۲۰۰۰ ظهور کرد، در ابتدا شامل گروهی از کاربران بود که در وب‌سایت 4chan فعالیت می‌کردند و هر از چندگاهی هم گرد هم می‌آمدند تا به اهدافی مشخص حمله کنند. این حملات می‌توانست به سادگی شوخی‌های نسبتا بی‌ضرر (مانند ارسال چندین پیتزا به درب خانه شخص) باشد. اما به مرور زمان شرایط جدی‌تر شد و اعضای گروه شروع به ترتیب دادن حملات DDoS علیه وب‌سایت‌های مختلف یا افشاگری راجع به اشخاص کردند.
آنچه انانیموس را شدیدا منحصر به فرد می‌کند اینست که خبری از عضویت رسمی، بدنه کنترل‌کننده یا ساختار داخلی در آن نیست. هرکسی می‌تواند در عملیات‌های این گروه مشارکت کند و اهداف نیز براساس نظر اعضا و طرفداران انتخاب می‌شوند. در نخستین روزهایش، انانیموس تنها روی مشکلات سیاسی یا ایدئولوژیک متمرکز نبود و ترجیح می‌داد به سراغ آن دسته از شخصیت‌های اینترنتی برود که به نظر اعضایش
باید درسی می‌آموختند
.

                         

 

.ویدئوی زیردرموردهک ادراکی،روشی جدیدوکارآمدبرای نفوذنرم هست؛

 

 

بااحترام؛مرضیه آذرپرا

  • marziye azarpara63

💗بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💗


اسطوره جن و پری در ادبیات شفاهی منظوم خراسان


بخش عمده‌ای از فرهنگ هر جامعه در ادبیات شفاهی متبلور است ‌از این جهت این ادبیات بانوع معیشت، سطح آرزوها، اقتصاد و اعتقاد مردم همخوانی بسیاری دارد، ادبیات شفاهی پدیدآورندگانش گمنام، اما نقل کننده هایش آشنا هستند. محتوای آن برگرفته ازآرزوها و انتظاراتی بر باد رفته یا دور از دسترس اسطوره ها، اعتقادات و باورهای فردی و جمعی مردم گذشته است .که برخی از این اسطوره ها باور و اعتقادات برای مخلوقاتی ماورایی مثل جن و پری است .ادبیات شفاهی مردم خراسان تجلی گاه این امور است گاهی قالب نثر و قصه و افسانه وچیستان و ضرب المثل و گاهی به نظم و موزون در قالب مثنوی، قطعه ،غزل، دوبیتی و رباعی بیان شده برای گردآوری این مقاله ۲۰۰۷ دوبیتی ۶۷۵ رباعی ۹۵۴ لالایی و ۱۸۶ چیستان و ۳۰ هزار ضرب المثل بررسی شده  است.
تحقیق و بررسی باورها و اعتقادات مردم یک سرزمین کالبدشکافی دغدغه ها و اندیشه ها و خیال های خوب و بد  آنها است چون این گونه پژوهشها باعث جداسازی عناصر فرهنگی ،آسیب‌شناسی و شفاف سازی فرهنگ عمومی و باورهای آن مردم می شود و از توجیه خرافات جلوگیری میکند.
نتایج این پژوهش ها می تواند در هویت یابی و خودباوری و شناخت نسل امروز مفید و موثر باشد زیرا ملتی که از ارزشها هنجارها تابو ها تقدس ها و در نهایت فرهنگ گذشتگان است بی بهره است ملتی بدون هویت و فاقد پشتوانه فرهنگی و در نهایت سرگردان است. این ملت آماده پذیرش هر نوع عنصر مخرب فرهنگی و منحرف شدن از ارزش های فرهنگی خود است.
به طور کلی اگر قومی نداند از کجا آمده و چه فرود و فراز هایی را پشت سر گذاشته هرگز نمی تواند بداند به کجا میرود و حتی اگر بداند نمی‌تواند به سرمنزل مقصود برسد.
علاوه بر خراسان  مردم دیگر نقاط نیز داستانهایی در مورد جن و پری داشتند. مثلاً در سیستان و بلوچستان در روستای "تیس" که در شمال غربی چابهار است جای بسیار ترسناک وجود دارد که بلوک های منطقه به آن "جن سنط"یا قبرستان جن ها می گویند.
یا مردم شهرستان "هفتگل" بر این باورند که جن ها شبانگاهان در "بنگله ها"رفت و آمد می‌کنند و با رقص و ساز و آواز در پی گمراه کردن مردم هستند.
مردم بوشهر به پریان دریایی "آبی ها"و به پری های بیابانی "اهل اونا"یا "اوناشون" می گویند. به باور این مردم پری در دو قالب کلی ظاهر می‌شود یکی در ارتباط با دریا و دیگری در ارتباط با بیابان. در باور آنها پری گاهی به طور ماهیگیران می افتد ،وگاهی خودش را به شکل انسان می کند و دور و بر کپر های ساحل نشینان می چرخد و به محض دیدن انسان به دریا می رود. در اساطیر بابلی و یونانیان یا حتی در خود ایران باستان افسانه های متعددی در مورد جن و پری وجود دارد و و این پریان کارکرد های زیادی مثل ؛کام دهی ،کمک‌رسانی و غیره دارند در این افسانه ها از سرانجام  نا فرخنده بیشتر مردانی که دل باخته پریان شده‌اند گفته و غیره.

 


جن هم مثل پری بین اقوام و فرهنگ های مختلف نمود و نماد بارزی دارد. تا جایی که بین مردم روسیه از حد افسانه و داستان گذشته و به اسطوره و جایگاه نیمه خدایی و خدایی نزدیک شده است و گاهی مردم این باور را دارند که جن ها خدای جنگل آب و کوه  هستند.
آنها۵ جن معروف دارند👇🏿

*(وادنای)؛جن آبی به ظلم شهرت دارد.

*(لش)؛روح جنگل

*(روسلکا)؛سلطان آبها"شبیه زنی است که ازکمربه پایین ماهی است وهیچگاه پیرنمیشودومیگویندازروح انسانهایی که توسط "وادنا"غرق شدندخلق شده"

*(دموای)این جن موردعلاقه مردم هست وان رامحافظ خودمیدادنند.

*(چپارت)؛جن شراست وبرای دورکردن آن ازخداکمک میخواهند.

 


"مارگارت مید "می گوید؛ در طول تاریخ چیزهای بسیاری انسان را به حیرت وادار کرده و انسان کوشیده تا برای توجیه آنها پاسخ های قانع کننده پیدا کند. حیرت پدیده ه ای بسیار مهم نیست زیرا اگر هیچ‌گاه به حیرت فرو نرویم هرگز نیازی به پرسیدن و آفرینش پیدا نمی کنیم. از این رو می‌توان گفت ترس، حیرت، نیاز و جهل انسان چهار عامل اصلی خلق این گونه مخلوقات است.
محمود روح الامینی بر این باور است که ((داستان هایی که با پوشش سمبل ها و تمثیل ها و استعاره ها بعد از هزاران سال به ما رسیده بدون اینکه زمان رویداد یا داستان پرداز مشخص باشد استوره است))
نماد و نمود جن در ادبیات منظوم به شفاهی خراسان

مردم خراسان باور یکسانی در مورد جن ها ندارند و به طور تقریبی هر طایفه وقومی متناسب با شرایط زندگی و معیشت خود از آن نشانه‌های ارائه می کند. علاوه بر این مردم خراسان در تنهایی جن را باور داشته و برای دور کردن با مبارزه با آن راهکارهایی ارائه کردند، که برخاسته از اعتقاد و باور و خیال خودشان است.

واژه جن در ۱۶ سوره در قالب ۳۱ آیه و در مجموع ۳۲ بار در قرآن کریم آمده است که در آن ها راجع به چگونگی خلقت ،شرایط زندگی، نحوه ارتباط جن با انسان و جنسیت آن اشارات صریحی شده است، اما به دلیل رواج کمی نگری و واقعیت گرایی روز افزون جامعه روز به روز بر تعداد منکرانش افزوده می شود .با این حال هنوز عامه مردم خراسان آن را باور دارند و در ادبیات منظوم و منثور خود چه کتبی وچه شفاهی یادکردهای زیادی از آن دارند.
مثلاً رودکی در شعر "مادر میرا بکرد باید قربان" از تابعه جن و شیطان و پری یک جا یاد می کند .

*ورچه دوصد تابعه فریشته داری*
*نیز پری باز و هرچه جنی و شیطان*
متنی در دیوان ناصر خسرو در اشعار اخوان ثالث از جن به عنوان تابعه یادشده.
پری هم از کلمه پهلوی "پاریک" گرفته شده ،موجودی افسانه‌ای و اساطیری مثل جن است که در باور مردم خراسان گاهی مثل فرشته بال دارد و پرواز میکند و بسیار زیباست و نقطه مقابل دیو است. (خراسانی ها معمولاً زنان زیبا را پری رو می گویند )چون آنها بر این باورند که پری مونسی زیبا خیرخواه و خیر رسان است و دیو مذکری شرر سان.
پری بعد از اسلام در هاله‌ای از قداست قرار گرفت و به فرشته نزدیکی خاصی پیدا کرد به طوری که در باور مردم خراسان این موجود خیالی و ماورایی خاصیت تبدیل شدن و تبدیل کردن دارد. یعنی می تواند خودش و دیگران را به شکل های مختلف در بیاورد البته بسیاری از مردم پری ها را فرستادگان اهریمن می دانند که بازیباییش  انسان را فریب میدهد. از این رو در بسیاری از اقوام خراسان پدیده "پری خوانی" را داریم که مثل جنگیروافسونگر ها، آنها هم وجود دارند.

جن و پری در لالایی های مردم خراسان هم وجود دارد لالایی هایی که برخی از آنها را "دوبیتی های‌مادرانه" میگویند. عمومابیانگر درد فراق و شوق وصال مادران و تجلی گاه آرزوهای بر باد رفته و خوشی های به دست نیامده و به تحقق ناپیوسته آنهاست.
همینطور مادرانی که نگران آینده خود و فرزندانشان بودند و هستند و گاهی شرح گذشته دردناک و سخت آنهاست .مادرانی که به دلیل معیشت مبتنی بر کشاورزی و ساختار هرم قدرت در خانواده و روابط مردسالارانه یا مرد محورانه، حاکم بر آن کمتر با همسرانشان درد و دل و گفتگو داشتند .از این‌رو زمان خواباندن فرزندان قفل زبانشان باز شده و حرف های ناگفته شان را با لحنی محزون که برخاسته از درون غمگین آنهاست و کودک فهم در گوششان زمزمه می کنند ،محتوای لالایی ها معمولاً نوید آمدن پدر، امید به زندگی بهتر ،تشبیه کودکان به انواع گل ها ،شاد شدن آنها و گاهی گلایه از پدر و روزگار است .مادران خراسانی شور و سوز خود را در قالب کلماتی موزون و آهنگین در گوش کودکان حرف شنوی خود زمزمه می‌کردند.
این زمزمه ها دو کارکرد داشت اول برای مادران دوم برای کودکان.
* مادران با گفتن این سخنان تخلیه روانی شده و به ارضای عاطفی می رسیدند حتی عده‌ای از آنها هنگام خواندن لالایی گریه میکردند.
* برای کودکان چون انسان ذاتاً موسیقی ،به ویژه موسیقی طبیعی و کلامی را دوست دارد و کودک‌هم فطرت و طینت پاکی دارد بالالایی به آرامش می‌رسد و به خواب میرود.
یکی از قالب های ادبی مردم که  اندوه و شادی و آرزوهای خود را از طریق آن بیان می کنند. دوبیتی است دوبیتی تجلی گاه عاطفه و خیال انسانهاست. که دردی نهفته دارند و دیده گریان.
دوبیتی های عامیانه ،طفلان سرگردان تخیل و اندوه مردمی هست که معیشت مبتنی بر کار یدی به خصوص کشاورزی و دامپروری و فراق ناشی از کوچ و ییلاق وقشلاق مانند آتشی بدون دود درون جانشان روشن شده است. دوبیتی در خراسان به ویژه خراسان جنوبی و مرکزی که به آن "فراقی" می گویند ،سوز هجران و درد فراق دارد سرشار از غم و اندوه است و گاه به همین دلیل به آن "غمانه" نیز می گویند.
واژه پری در مقایسه با جن در انواع قالب های منظوم ادبیات شفاهی خراسان مثل رباعی و دوبیتی فراوانی بیشتری دارد، که این امر ممکن است از "تابو"بودن به زبان آوردن واژه "جن" نزد خراسانیان نشات گرفته باشد.چرا که ادبیات شفاهی مستلزم بر زبان راندن واژگان و کلمات است.
جن و پری با باورهای دینی و اعتقادی مردم گره خورده و این امر باعث ماندگاری و گسترش بیشتر آنهاست. برخی از این موجودات از جمله پری آفرینش مردانه خواه دارند به گونه‌ای آفریده شده اندو نقل می گردند که رضایت مردان را برآورده کنند می توان گفت پری موجودی مردانه زاد و مردانه زی است. برعکس جن که باورهای مرتبط با آن بیشتر بین زنان به خصوص زنان کم سواد و سالمند رایج است.
برخی بر این باورند که علت ایجاد مخلوقات اسطوره‌ای و ماورایی از جمله جن و پری پاسخ به ترس نیاز و حیرت تاریخی بشر در مواجهه با طبیعت و خودش است.

 

اکرامی‌فر/محمودرضا(۱۳۹۳).اسطوره جن وپری درادبیات شفاهی منظوم خراسان.فصلنامه علمی_ پژوهشی‌مطالعات فرهنگ_ارتباطات.سال شانزدهم،شماره سی ام.۴۱_۶۴.

 

بادرودواحترام

مرضیه آذرپرا

  • marziye azarpara63

 

💗بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💗

تغییر افکار مردم در مورد همجنسگرایی از زمانی به وجود آمد که این جریان قبح زدایی شد.
در غرب از همجنس گرایی که در تمام دنیا معنی شد قبح زدایی کردند، سه نهاد تاثیر گذار در این جریان؛
۱_ مراکز پژوهشی پزشکی و روانشناسی که با تولید و انتشار تحقیقات همسو با همجنس بازی
۲_ گروههای قانونگذاری  با تصویب قانون های حمایتی
۳_ رسانه های جمعی و سینما و تلویزیون

هر کدام از اینها با روشهای خود به ترویج همجنس گرایی پرداختند مراکز پزشکی و پژوهشی روانشناسی در دهه پیش برای اثبات ژنتیکی بودن همجنسگرایی تمرکز ویژه‌ای گذاشتند تا ثابت کنند همجنسگرایی مادرزادی و طبیعی است و کارشان به جایی رسید که اعلام کردند ژنی به نام ژن همجنسبازی وجود دارد و هر جنینی که این ژن در درونش باشد همجنسباز متولد میشود.
این در حالی بود که از سال ۱۹۹۱ تا الان بیش از ۱۰ پژوهش و سیع علمی و مستند معتبر این ادعا را رد کرده است از جمله توجیهات دیگر این بود که اعلام می کردند هر کس این قضیه را رد می کند دچار ترس از همجنس یا هموفوبیا است و از همجنس خودش وحشت دارد اما این کاملاً غلط است چون نداشتن تمایل به رابطه با جنس موافق نمی تواند دلیل روح وحشت از جنس موافق باشد.

در حوزه قانون گذاری لابی های قدرتمند که ۷۶ درصد آنها موافق قانونی شدن همجنس بازی بودند در کنار نخبه های سیاسی ایالات متحده با لابی گری و فشار به کنگره و مجلس سنا هزینه کردن مبالغ هنگفت در دهه گذشته قوانین زیادی را برای عادی سازی و حمایت از این قضیه اختصاص دادند این قوانین تا جایی پیش رفت که اگر به یک فرد همجنس باز انتقادی می کردید باعث محکومیت شما می شد یا اگر در محیط کار به عنوان یک کارمند به رفتار خارج از عرف همکاره همجنس باز خود اعتراض می کردید اخراج می شدید و به زندان می افتادید.

اما موثرترین نهاد در قبح زدایی رسانه های جمعی هستند در دو دهه پیش کمپانی های سینمایی با یک اسرار عجیب از تمامی کاراکتر های همجنس باز در تولیدات خود استفاده می کردند. کاراکتر هایی که همیشه مهربان و دوست داشتنی و مظلوم به تصویر کشیده می‌شدندکه از دهه ۷۰ شکل گرفت و عموماً گرایش های آن ها پنهان بود.
دهه ۹۰ به بعد ه‌های حامی همجنسبازی در دل کمپانی‌های فیلمسازی نفوذ کردند و از آنها خواستند تا همجنسبازها را گروهی مظنون و در عقلیت نشان بدهند آنها مخالفت با همجنس بازها را نوعی یهودستیزیاعلام می‌کردند .در دهه نود حدوداً هفت فیلم با این مضمون ساخته شد اما در دهه بعد حدود ۳۳ فیلم با این مضمون ساخته شد تا آنها را محق جلوه دهد. این تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۰۸  فیلم میلک ساخته گاس ونت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را به شان پن داد که در نقش هاروی میلک اولین سیاستمدار هم جنس باز آمریکا ایفای نقش می‌کرد. از سال ۲۰۱۰ تا به امروز صنعت فیلمسازی ایلات متحده حدود ۴۰ فیلم سینمایی و ۹ سریال تلویزیونی و تعداد زیادی موزیک ویدیو بااین مضمون ساخته و هر روز تعداد زیادی جشنواره بین‌المللی جوایز خود را به این دست کارها می دهند تا از این جریان حمایت کنند.
ازجمله تبعات این گرایش میتوان به فروپاشی نظام خانواده در کاهش جمعیت اشاعه فحشا و اشاعه شهوت سالاری اشاره کرد که در کنار هم می تواند به نابودی یک تمدن منجر شود در طول تاریخ سه تمدن سدوم، گومورا و پومپی که به همجنسگرایی شناخته شده بودند اشاره شده که همگی به اذن خداوند وباشهاب سنگ نابودشدند.


هالیوود از دهه 50 به یکی از بزرگ ترین و موثرترین ابزارهای فرهنگی برای وارد کردن همجنس بازی به زندگی بشر تبدیل شده است. در آثار هالیوود همجنس بازی عادی سازی شده و به آن مشروعیت داده می شود. افراد همجنس باز از هر طبقه ای به صورت کاملا مثبت به تصویر کشیده می شوند. رهبران و سیاست مداران بزرگ، قهرمانان و افراد موثر در آثار هالیوود می توانند همجنس باز باشند. ترویج همجنس بازی در فیلم های کمدی هالیوود که دارای مخاطب فراوان جهانی است جایگاه مهمی دارد. برای قبح زدایی و یا به گفته خودشان تابو شکنی از همجنس بازی، هالیوود تلاش دارد که از روابط همجنس بازان فیلم های مثبتی ارائه دهد. «هاوارد برگمن»، مسئول تبلیغات هالیوود که خود را «پیشکسوت همجنس بازی» معرفی می کند بارها از مضامین همجنس بازی در آثار هالیوود دفاع کرده است.



 

جالب توجه است که همچون کمک به فقرا و سیل زدگان و گرسنگان، همجنس بازان نیز از سوی برنامه ریزان اجتماعی غرب در ردیف افراد مستحق کمک قرار گرفته ،
اینترنت هم توانسته است در مدتی کوتاه عادات و روش های زندگی افراد را دچار دگرگونی کند و قدرت آن را دارد که حتی اصول و باورهای اخلاقی و رفتار جنسی افراد را نیز تغییر دهد. سوء استفاده از اینترنت در جستجوهای جنسی زمینه ساز ابتلا به اختلال های جنسی از جمله همجنس بازی است.
علاوه بر سایت های فراوان تبلیغ کننده همجنس بازی، شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک نیز در تکاپو برای عادی نشان دادن زندگی جنسی دو همجنس با هم دیگر هستند. اخیرا فیس بوک آیکن ازدواج دو همجنس را به امکاناتش اضافه کرده است و برخی از افراد دخیل در سطوح مدیریتی آن خود همجنس باز بوده و اقدام به ازدواج با همجنس خود کرده اند. علاوه بر دنیای اینترنت در برخی از بازی های رایانه ای که قشر درگیر با آن را اکثرا نوجوانان تشکیل می دهند؛ امکان ازدواج هم جنسان در بازی وجود دارد و کاربر بازی آزادی ازدواج با هر کسی را دارد.
تحقیر نهاد خانواده و تعریف اصیل آن از سوی سکان داران سیاست های اجتماعی غرب به درجه تحیر آوری رسیده است. هیچ گاه در تاریخ زندگی بشر، حداقل تعریفی که از خانواده وجود داشته چیزی غیر از پیوند یک زن و یک مرد جهت تولید نسل و نگهداری از فرزندان و رشد دادن آنها نبوده است. هم اکنون در قرن حاضر نظام غرب به تلاش برای دگرگون سازی این تعریف غریزی دست زده و به تدریج در حال زمینه سازی برای این تحریف بزرگ است.


رام کردن ومطیع کردن انسان و تمامی جوانب وجودی اش در برابر خواسته های شیطانی نظام سلطه جهانی هدف غایی این نظام است. این نظام برای رسیدن به این هدف از تمامی ظرفیت های خود استفاده کرده و برنامه ریزی های دقیق و بلند مدتی برای آن انجام داده است. تغییر طبیعت انسان و گرایش های او برای ساختن یک موجود مسخ شده تهی از روح پرسشگر و معترض و طغیان کننده که در برابر هرگونه خواسته سیستم سیاسی و فرهنگی رام است بدون از هم گسستن خانواده ممکن نخواهد بود.
از بعد روانشناختی فرد همجنس باز یک فرد پذیرنده است که آماده پذیرش هرگونه خواسته و دستوری است.  در واقع به نظر می رسد نظم نوین جهانی در حال تربیت نیروی انسانی ویژه ای برای خود در میان ملت های مختلف است که کاملا رام بوده و هیچگونه حس مقابله درونی در آنها وجود نداشته باشد.


 

حمایت همزمان سرمایه داران یهود و سیاستمدارن مدافع همجنس بازی و نیز خود همجنس بازان نشان دهنده وجود برنامه ای دراز مدت و بسیار دقیق برای آماده کردن جمعیتی مطیع، رام و سر به زیر برای دست یابی به اهداف بعدی است.همجنس بازی مفسده ای است که از لحاظ اجتماعی به فروپاشی کانون خانواده، انقراض نسل و فساد جامعه منجر می شود. با تغییر تعریف خانواده و باز کردن راه برای مضحکه ای به نام ازدواج همجنسان و ترویج و کمک به توسعه این پدیده شنیع، نظام شیطانی در تلاش است در کنار ضربات مهلکی مانند ترویج فمینیسم و اشاعه پورنوگرافی ضربه ای دیگر بر پیکر خانواده بزند. از این روست که نهاد خانواده روز به روز در غرب بیشتر رو به نابودی می گذارد و رشد صفر یا منفی جمعیت آن به مشکل بزرگی برای سیاست مداران غرب شده تا جایی که برخی از سیاسیون اروپایی از تصویب قانون مجازات تبلیغات همجنس گرایی دفاع کرده و هدف آن را کمک به زاد و ولد انسان ها، حمایت از ارزش های سنتی و مبارز علیه بحران جمعیتی عنوان کرده اند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند دولت آمریکا با هدف کنترل جمعیت این کشور و جهان دست به اقداماتی همچون ترویج همجنس بازی می پردازد تا مسیر ازدواج و باروری را در مردم خود و مردم کشورهای دیگر مختل کند
.

  • marziye azarpara63

 

((به نام یکتای بی همتا))

رسانه چیست؟

رسانه یا (Media )در لغت به معنی رساندن (انتقال‌پیام به مخاطب)است و به آن دسته از وسایلی گفته می‌شود که انتقال‌دهنده فرهنگ‌ها و افکار خاص باشد ،  وسایلی همانند: روزنامه‌ها، مجلات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، CDها، ویدئو و... می‌باشد.

رسانه هارابه صورت تکنولوژی‌هایی که پیام‌ها را به مخاطبانی در نقاط مختلف (منطقه، کشور و حتی جهان) منتقل می‌کنند تعریف می‌کنیم.در واقع به آن دسته از وسایلی گفته می شود که انتقال‌دهنده فرهنگ‌ و افکار عده‌ای از افراد می باشد

انواع مختلف رسانه شامل متن، صدا، گرافیک، انیمیشن و انواع شبیه‌سازی می‌باشد.
هر ترکیبی از متن، گرافیک، صدا، انیمیشن و تصاویر ویدئویی که از طریق کامپیوتر با سایر تجهیزات الکترونیکی در اختیار کاربر قرار می‌گیرد، رسانه نامیده می‌شود.

رسانه ها ابزارهای تاثیرگذاری در جامعه هستند که بر روی همه ی افراد جامعه بدون هیچ گونه محدودیت سنی و جنسیتی تاثیر می گذارند. افراد جامعه برای این که احساسات و علایق خود را بروز دهند از رسانه ها استفاده می کنند.رسانه‌ها در واقع بستر طبیعی تهیه و توزیع اطلاعات در جامعه برای افراد جامعه هستند و به کمک آن ها نیروهای اجتماعی می توانند نسبت به حق و حقوق خویش آگاهی بدست آورند و سهم خود را از قدرت، طلب نمایند.

  • marziye azarpara63